بغض سنگینی در گلودارم سه تار من کجاست
هم نشین وهمدم شبهای تار من کجاست ؟
تابپرسم بازبان سازم از این سرنوشت
همده وهم صحبت فصل بهار من کجاست ؟
بی وفا بی من به گلگشت بهارش می رود
حرمت مارا چه آمد ٬ اعتبار من کجاست؟
در کنار خویشتن وقتی نمی بینی مرا
قلب چون سنگش نمی گوید که یار من کجاست ؟
دستهای مهربانش را چو سرما می گزد
دست گرم و مهربان و بیقرار من کجاست ؟
رفت ومی میرم زغم زیرا نبودم همرهش
بارالها بد شبی دارم قرار من کجاست ؟
می روی با بی وفایی نا امیدم می کنی
باز می پرسی دل امید وار من کجاست ؟
نظرات شما عزیزان: